۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

سید جمال الدین افغانی

سید جمال الدین را بشناسیم:



سید جمال الدین فرزند سید صفدر که از بزرگ ترین دانشمندان و سیاستمداران کشورماست، وی در سال 1254هـ ق در ولایت کنر چشم به جهان گشود و تحصیلات ضروری را در کابل به پایان رسانید. سلسلة نسب وی به سید علی غواص ترمذی، عارف وصوفی قرن دهم هجری می رسد. راجع به زادگاه سید و اینکه از کدام قوم و تبار افغانستان است دیدگاه های مختلف و گونه گون وجود دارد، برخی او را ایرانی می دانند و عده یی وی را از افغانستان می دانند هریک دلایلی را بر اثبات این باور خود پیش می نمایند ولی مستندترین اقوالی که جمهور محققان در آن اتفاق نظر دارند این است که سید جمال الدین افغانی الاصل است و در اسعد آباد ولایت کنر تولد یافته نه در اسد آباد ایران.
چنانچه محمود ابوریه نویسندة مصری در کتاب" صیحة جمال الدین افغانی" می نویسد: " تاریخ معار بازتاب دهنده این مسأله است که سید جمال الدین دارای عموزاده یی به نام (حسین پاچا) می باشد و از اکابرشخصیت های افغانستان است، حسین پاچا همواره سید را ملامت می کرد که او راه ورسم نیاکان خود را فراموش کرده که با شمشیر جهاد می کردند و او با خنجر قلم مبارزه می کند و همچنان سید عباس پاچا که از شخصیت های نامور کشور می باشد و عموزاده های سید جمال الدین  به شمار رفته و با سید شمس الدین مجروح قرابت قومی دارد، این خود گواه بر آن است که سید جمال الدین افغانی بوده است به ایرانی طوریکه ایرانیان ادعا می کنند.

                                                                                 




سید جمال الدین افغانی از نظردیگران:



شناخت واقعی شخصیت ها در هرزمان منوط و وابسته به معیارها فعالیت ها و میزان کارکردهای است که آنان در جامعه خویش از خود نشان می دهند و خط مشی مبارزات و جهش های خود را بر وفق حقایق و واقعیت های که در آن جامعه موجود می باشد بنا می نهند، و به ارزش مبارزات و طرز دید و اندیشه و آرمان و هدف سیدجمال الدین کسی پی می برد که در احوال و اوضاع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی در قرن 19 وقوف و آگاهی کامل داشته باشد.
لوثروب ستوارد در کتاب خود تحت عنوان" دانشمند معاصراسلام" می نویسد: تمام جوامع اسلامی در قرن 19 به آخرین مراحل انحطاط و پسمانی خود قرار گرفته و در تاریک ترین و بدترین وضعیت قرار داشت مردم به وضع رقتباری مبتلا بودند، فساد اداری و سقوط اخلاقی به حد نهایی خود رسیده و از تهذیب و اخلاق جز نام چیز دیگری وجود نداشت، مسلمانان در مشرق زمین دچار هوی و هوس و شهوت پرستی شده و نور دانش در تمام اکناف جهان رو به خاموشی گذاشته بود و فضیلت مردود و آدمیت معدوم شده بود و در کشورهای اسلامی جز زمامداران مستبد و شاهان عیاش و تن پرور کسی دیگر تسلط و حاکمیت نداشت همه مطلق العنان بودند، بسیاری از فرمان روایان و حکمرانان با عصیان و سرکشی از اداره مرکزی حکومت های مستقلی تشکیل داده بودند، بغاوت و طغیان ، چور و چپاول آغاز گردیده بود، امنیت در حال نزع جان خود بود، گویا آسمان باران ستم می بارید، بازار تجارت کاسد و امور زراعت مختل شده بود، درکلیات و ضوابط اساسی دین که توسط حضرت محمد صلی الله علیه وسلم، که  ناجی بشریت است، امور بدعت راه داده شد. میزان گمراهانی که از یک سرزمین به سرزمین دیگر سفر کرده و مردم را به گمراهی و لاابالیگری دعوت می کردند روز به روز بیشتر می شد، احترام به کتاب آسمانی وجود نداشت، بساط شراب نوشی و قمار در همه منازل هموار گردیده بود، ترس و هراس از قوانین مدنی و شرعی وجود نداشت و... در چنین مرحله که عالم اسلام در ظلمات جهل و نادانی غوطه ورشده بود ناگاه صوتی از قلب آسیا برخواست تا مسلمانان را از خواب های عمیق پیدار کند و آنان را به راه های روشن عدالت دعوت نماید، آن منادی خیرخواه کی بود؟ سید جمال الدین افغانی بود که پایه های دعوتش را توحید و عمل به قرآن، تجدد و تطور در اسلام تشکیل می داد که خوشبختانه سلسلة دعوت او به اقصای بلاد شرق و به سرزمین های مغرب  راه یافت.
او همچنان می نوسید: سید جمال الدین از میان مسلمانان نخستین کسی است که خطر سلطه غرب را در سرزمین های شرقی و اسلامی متناسب به دیگران بیشتر احساس کرد و عواقب حسرت بار او را دقیق تر درک نمود وی با تدبیر در روشنی خرد جمعی به تنهایی به مبارزه پرداخت و حیات خود را در راه بیداری شعور مسلمین جهان وقف نمود.
سید به هر سرزمینی که گام می گذاشت نخست به بذرجنشبهای فکری می پرداخت و بعد با مواظبت به تربیت آن اقدام می کرد تا مادام که به ثمر می نشست.
او در جای دیگری می نویسد: سید را هیچ حادثه مانند مداخلات بریتانیا در امور کشورها بر آشفته و خشگمین نساخته بود.
دکتر چارلز می نویسد: مبارزات روشنگرانة آن مرد عالی قدر در تمام شهرهای اسلامی راه یافت و انجمن هایی به وجود آمد. از کشورهای اروپایی کمتر شهرها بود که از آن جنشبها متأثر نشده باشد. افغانستان، ایران، ترکیه، مصر وهند به سهم خود درآن انچمن ها بهم پیوستند، سبد یگانه شخصیتی بود که در 1891 میلادی علیه کشت تنباکو در فارس تبلیغات شدیدی را به راه انداخت و تظاهراتی را بدنبال گذاشت طوریکه با وضع لایحة تاریخی پنج اگست آتش آن شورش را خاموش ساخت.
برنارد مشیل می گوید:
به هرزمینی که سید جمال الدین قدم می گذاشت به دنبال آن هستة انقلاب را پی ریزی می کرد که چون دیگ می جوشید و مبالغه نیست اگر گفته شود در شرق بعد از گامی که در خنثی ساختن پلان های استعماری غرب برداشته می شود ریشة آن همه از تعلیمات سید آب می خوردنه از دیگران.
مستر بلانت مستشرق مشهور می نویسد:
سید جمال الدین علاقه داشت که مباحثی را در راه بیداری و تربیت مسلمانان به میا نبکشد که با موازین علوم و فنون عصر منطبق باشد و مستربلانت می گوید که سید اظهار می دارد که اگر احکام قرآن و سنت نیکو تفسیر و تأویل شود، بدرستی اسلامی به قدرت و عظمت پیش خود نایل می شود که در اوایل ظهور خویش قرار داشت و دین اسلام یک دین خشک نیست دستوری است که بشریت را هر عصر و زمان به سوی نجات هدایت می نماید و تا تطور منافات ندارد.
مستربراؤن عقیده دارد: مرور کامل در تاریخ زندگی و مبارزات سید جمال الدین افغانی مرور در تاریخملل شرق است که احقایق در آن تجسم یافته است و دانشمند افغان با کسب اطلاع کامل در زندگی اسفبار مردمان افغان، هند، ترکیه، مصر وایران تصویری را از جنایات استعمار پیش دیدگاه نسلهای جدید گذاشته است.
ولیام مکلوری نویسد: مشعلی که که جمال الدین افغانی بر افروخت جرقه یی از جنبش های فکری و اجتماعی ملل شرق زمین بود که حس حق خود ارادیت را در نهاد تمام فرزندان مصر و کشورهای عربی احیا کرد مایه تعجب است شخصی که عمر گرامی خود را در راه بیداری مردم به خواب رفته صرف نموده و دین بزرگیز را از این طریق بدوش خود دارد از مردم جز تنفر و بدبینی نه بیند و یک ربع قرن تمام در پردة فراموشی باقی ماند و نه مسلمانی از او یاد کند و نه غیر مسلمان از شرق.
داکتر فیلیپ می نویسد:
سید جمال الدین افغانی از نخستین پیشوایان معاصر به شمار می رود که روح تازه یی را در کالبد اسلام دمید.
مستشرق شهیر آلمان کارل برو کلمان می نویسد:
اگر بنا می بود که موضوعی جهت بحث بین سید و دیگران مطرح گردد جز بحث در بارة اوضاع مسلمانان جهان و کشورهای اسلامی چیزی دیگری نبود.
از آنچه گفت و آمد از خلال تمام دیدگاه ها و نظریات دانشمندان و محققان و نوشته ها و مقالات خود شان پدیدار می شود که وحدت جهان اسلام و مسلمانان، حاکمیت نظام اسلامی، بیداری مسلمانان و خودارادیت و آزادزیستن، گسستن لجام بردگی استعمار، به هرلباسی که خود را تبارز دهد، افشای توطیه های استعمار، ایجاد سد بزرگ فراراه تجاوز آن به کشورهای اسلامی، خیزش و جهش مسلمانان در مبارزه علیه مهاجمان و دفاع از سرزمین اسلامی و پاسداری از نوامیس و ارزشهای اسلامی و ملی یگانه آرمان و خواسته مقدس سیدجمال الدین افغانی بوده و به منظور عینیت بخشیدن آن تلاش های گسترده و چشمگیری را به راه انداخته بود و با خنجر قلم و زبانش استعمار را به چالش می کشید و در هر سرزمینی که گام می گذاشت و درفش آزادزیستن، وحدت مسلمانان، اعاده عظمت جهان اسلام، و قضیه مهم استعمار زدایی را بر می افراشت به مزاحمتی از سوی استعمارگران و ایادی احساس باخته شان رو به رو می شد و به همین خاطر ایشان به هر کشوری می رفتند پس از مدتی یعنی پس از بیداری احساسات مردم و افشای چهری شوم استعمار به کشور دیگری تبعید می شدند. آنچه می اندیشید و به منظورش مساعی لازم بخرج می داد بی تردید بزرگ ترین پیام برای مسلمانان بوده و اساسی ترین راه برای اعاده عزت و مجد دنیای اسلام  و مسلمانان بر شمرده می شد و حقا که ایشان در محدودة امکانات و ظروف شان رسالت خود را ادا نمودند و پیام بیداری خود را به جهانیان عرضه کردند.



حرف آخر:

تمام صحنه های زندگی سید برای ما درس است و پیامی را زمزمه می کند اما نکته اساسی که جلب توجه می کند و برای مصلحان و دعوت گران بایست مشعل راه و الگوی حیات دعوتی شان باشد همان تحمل مشکلات و آوارگی ها، پایداری و استقامت، عدم خستگی در مسیر دعوت و مبارزه، بذل نهایی ترین تلاش در جهت به کرسی نشاندن آرمان و خواسته ها ست.

به امید آنکه دعوت گران امروز از استقامت و روحیه عالی بهره مندباشند.

By Farand Yousaf 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر